در صفحه ۲۶۸ کتاب کوری هستم. این روزها خیلیها گفتند درحال زندگی کردن در رمان کوری هستیم، ترغیب شدم تا این کتاب را که خیلی وقت است در کتابخانه ام خاک میخورد بخوانم. از لحاظ قرنطینه تشبیه کردند یا که چی؟ نمیدانم هدفشان از این تشبیه کودکانه چه بود. چون که فضای داستان کاملا متفاوت است و شاید از لحاظ همه گیری کوری و همه گیری کرونا به این موضوع پرداخته اند. چند ساعتی است که در حال افسوس خوردنم. وقتی حتی در شرایط کوری هم هستند کورهایی که میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. درواقع کور علیه کور، وقتی که سهمیه غذای کورها توسط چند کور قلدر به تاراج میرود و بقیه برای دست یابی به حق مسلمشان باید به آنها باج بدهند. این شروع داستان است شروع خفت و خواری، شروع ازدست دادن تدریجی هرچیزی که دارند. شاید اگر در همان ابتدا مقاومت میکردند و قبول نمیکردند و نمیترسیدند اتفاقات پیش رو برایشان نمیافتاد. اما با شاید و اما و اگر که تقدیر نمیچرخد، تقدیر پیش از رسیدن به مقصد هزار پیچ و تاب میخورد و فقط تقدیر میداند بهای هر کاری چیست.
یازی Story of a Gladiator برای کامپیوتر بازدید : 198
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 12:33